سفرنامه یک‌روزه من

ساخت وبلاگ

رفتیم مسافرت. اما چه مسافرتی! صبح زود از خواب بیدار شدیم درحالیکه یک ساعت قبلش تازه خوابمون برده بود. اما خلاصه به هر سختی که بود بیدار شدیم. تا دو ساعت بعد حس میکردم خواب تو مغزم گیر کرده و هنوز کامل بیدار نشدم. خلاصه بعد از یه صبحونه مفصل کنار جاده، (البته بعد از رد کردن حد ترخص چون ماه رمضون بود و باید تا یه حدی از شهر خودمون دور میشدیم تا بتونیم چیزی بخوریم) به سفرمون ادامه دادیم. انقدر رفتیم تا دریا خانم رخ نشون داد و چشممون به جمالش روشن شد. البته انقدر شلوغ بود بخاطر تعطیلات عید، که ما فقط ده دقیقه توی ساحل ایستادیم و بعد از سوارکاری مختصر برادر عزیزتر از جان، رفتیم سمت ماشین تا به طرف شهرمون برگردیم. انقدر ترافیک بود که ناهار تبدیل شد به شام ساعت شیش بعدازظهر و بعد از اون باز هم ترافیک. تا بالاخره ساعت دوازده شب رسیدیم خونه. این مسافرت یک روزه چنان خسته مون کرد که فکر کنم حالا حالاها سراغ سفر نریم

پ.ن ۱ : توروخدا زباله ها رو مخصوصا پلاستیک ها رو در طبیعت رها نکنید. جدا از مسئله تجزیه نشدنشون ممکنه باعث خطر برای راننده ها بشه امروز چند بار نزدیک بود مشمای پلاستیکی که باد پروازش داده بود جلوی دید راننده رو بگیره و واقعا ترسناک بود.

پ.ن ۲ : چرا یه ذره با هم مهربون نیستیم؟ مثلا عیده ها. یکم آسون بگیریم جزئیات زندگی رو تا کلیاتش بهمون آسون بگیره.

مخصوصا تو ترافیک

خلاصه اینکه :

عید مبارک،

به همتون خوش بگذره انشالله

هیچ !...

ما را در سایت هیچ ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : joody-abot بازدید : 53 تاريخ : دوشنبه 7 فروردين 1402 ساعت: 19:27